مقدمه:  نیازمند بودن بنی نوع بشری بدین یک حقیقتی غیرقابل انکاراست،چون تنها دین است که میتواند به وضع آشفته روان  وروح آدمی ،آرامش وحیات بخشد. وتنها دین است که با انسان از زبانیکه نمیداند ودنیای که نمی شناسد سخن بگوید ،ولی کدام دین ؟ هریک ازادیان ادعای کامل بودن وتقدس دررسالت را دارند وراه خودرا راه سعادت وخوش بختی آدمی معرفی میکنند. برای رسیدن به این حقیقت، ابتداءنیازبه دنیای داریم که درآن هرشخص وهر انسان خود اختیارخویش را بدست بگیرد وفراترازتعصبات وبدون تآثیرازتبلیغات دروغین ،برپایه حقیقت وراستی دین برتررا انتخاب کند.یعنی دینی که درتمام جنبه های زندگی بشرحرفی برای گفتن داشته باشد وراه درست را درهرزمینه ،با آدمی نشان دهد،دینی که دلایل وشواهد کافی برای اثبات حقانیت اش داشته باشد. ودرمیان تمام ادیان ،دینی که تمام ویژه گی های بازر وزنده برای ارضای روح ونفس وجسمی آدمی را درخود جمع کرده باشد،وراه درست زیستن را درهرجنبه اززوایائی زندگی بشر،مورد ارزیابی قرارداده وآنرا مطرح نماید،دینی که رهای بشرازهرنوع قید وبند ساختگی وبیهوده شعارآن باشد،دینی که شهامت حضوردرتمامی زمینه های حیات بشر را داشته باشد،یقینآ اسلام است که وسیله رسیدن بشربه مرحله از زندگی است. زمانیکه انصاف وعدالت ،جای هرگونه کج اندیشی وجبروتعصب را بگیرد،ودریک فضای که عقل انسان،بدورازهرگونه آلودگی ،دست به قضاوت بزند،آن وقت اسلام است که نشان میدهد چی حرف های برای گفتن وچی چیزهای برای نشان دادن دارد. ولی متاسفانه بسترتاریخ هیچ گاه بدین سودرحرکت نبوده حتی امروزه نیز یک جریان قوی که عاری ازهرگونه تبلیغات دروغین وتعصبات ودشمنی ها باشد،برفضای دنیا حاکم نیست واستدلال ومنطق تنها بهانه ای برای تحمیل عقاید میباشد.کسانیکه اقتداراین دنیا را بدست دارند بیش ازآن که خواهان حقیقت پذیری انسانها باشند، طالب رهبری مردم بسوی یک هدف خاص وازپیش تعین شده ای هستند،که منافع شان درآن جمع شده باشد. اما اسلام عزیزازاین بحث ها مبرا است ومکروفریب وزوررا برای تحمیل عقاید،بی ارزش وناپسند میداند،زیرادرساختارآن،آنقدردلیل وحجت قوی نهفته است که احتیاج به این بازی ها نداشته وخودرا ازهرگونه تبلیغات دروغین بی نیازسازد.اسلام دین برگزیده خداوند(ج) برای هدایت بشراست که آخرین وکاملترین آنها میباشد وبه لطف پروردگارازهرگونه انحراف وخطائی مصئون مانده است.ودرجزء جزئی آن نکات ظریف وحساسی از زندگی نهفته است که عصرما نیزازآنها بی نیازنیست. امروزه علاوه بردانشمندان اسلام بعضی ازدانشمندان منصف غیراسلامی است که حقیقت را پی برده اند وبه آن ازدرواقع بینی نگاه کرده مجبوربه اعتراف حقانیت این دین شده اند ومع الاسف بسیاری ازپیروان سایرادیان نتنها به حقانیت اسلام پی نبرده اند حتی پنبه ها را محکم درگوش فروبرده خودرا به غفلت زده اند وازدرب تعصب بدین خود چسپیده اند.که آنها مشکل نخواستن دارند نه نداشتن . ذکراین نکته ضروری است که :هدف ما به هیچ وجه تحمیل عقیده ای خاص یا به رخ کشیدن اسلام بردیگرعقاید نیست،ورسالت ما تنها بخشیدن آگاهی وشناخت به افراد میباشد،درواقع رسالت کلی اسلام همین است وبعدازآن هرکس خود مسئول اعمال خود وانتخاب خویش میباشد. ما درترتیب این رساله خود ابتداء اسلام را ازدیدگاه غیر بررسی نموده ودرعقب آن به بررسی آین اسلام(قرآن)وپیامبرآن وشریعت اسلامی ازدیدگاه دیگران میپردازم ،مهوربررسی ما بیشتردرمورداسلام وقرآن ومحمد( صلی الله علیه وسلم) ازدید دیگران بوده ومیباشد. تلاش ما برای این است که نقش کوچک خودرا دراین سرزمین دورمانده وآگاهی بخشیدن به انسانها ایفا نموده وبا کسانیکه پیرو اسلام نیستند اما خواهان حقیقت اند وبه کسانیکه مسلمان اند اما به اسلامیت شان چندان اعتقاد ندارند سخن بگویم . ما چیزی تازه ای برای نوشتن نداری م نوشتاروجمع کرده های ما بیش ازهزار سال است که بهتروکامل تر گفته ونوشته شده ومیشود،ولی ازآنجا که انسان موجود فراموش کاراست ویادآوری، تنها راه مقابله با فراموش کاری مبیاشد،بدین راه فرصت را مصرف کردیم به امید اینکه این تلاش ناچیزمورد رضایت پروردگاریکتا قرارگیرد وشمع روشنی برای خواندن خط حقیقت باشد برای واقعیت طلبان. ازآنجا که شناخت حقیقت وکنه اسلام یک امرضروری بوده وامروز درتمام اذهان درمورد اسلام شناسی ودین شناسی انقلاب را برپا کرده است،وعظمت نام اسلام واقتدارش قلوب تمام انسان های دین دار وبی دین را جلب نموده مجبورومحبوس مطالعه وشناخت اش گردانیده است. اما امروزه انسانها طبیعتآ به این عقیده دلچسپی وعلاقه پیدا نمودند که باید هردین را به اعترافات وبه باورهای مخالفش بشناسد،ازاین رواسلام شناسان به جمع آوری نظریات وافکارغیراسلامیان پرداخته اند،تابه علاقه وتوجه انسانها بخاطرمعرفت اسلام جواب داده بتوانند. اگرچه برای مسلمان های کامل العقیده اعلام پروردگار ورسولش درمنابع اسلامی (قرآن وسنت) به قوت وکمال وحقانیت دین اسلام کفایت کننده وبسنده است،ازاین برترحجت برواقعیت دین اسلام وجود ندارد،اما عقاید وباورهای عصرکنونی که عصرعقب مانی ازفیوضات منابع اسلامی ورجوع شان به مطالعات افکار غیردرمورد حقانیت اسلام وتاثیرگذاری اش درگرایش اسلامی بوده بنأ اشخاص را وادارساخته که عقاید غیررا درمورد برتریت اسلام ازادیان دیگر جمع آوری نموده ومورد بحث خود سازد. ازاین رومن خواستم تا درپایان نامه تحصیلی خویش افکارو اعترافات دانشمندان منصف غیراسلامی را موردبحث خود ساخته رساله را دراین موضوع ترتیب وجمع آوری نمایم تا مورد توجهی خوانندگان ومطالعه کنندگان گردیده وتاثیر درمعرفت ساده دین اسلام وشخصیت والای ناجی بشریت گردد وازخداوند (ج) امید ثواب را ازاین فرصت گذاری خود دارم .