مقدمه: دین مبین اسلام به وسیله قرآن ناطق و آخرین سفیر الهی (حضرت محمد«ص») به ظهور رسید که این دین برای هدایت و سعادت بشری نازل شد.بزرگترین و نقش آفرین ترین مکتب عقیدتی و ایدلوژیکی ادیان که بصورت دایره اعظیم دیگر ادیان را در زیر مجموعه خود جای داده مکتب اسلام است. زیرا اسلام یهودیت و مسیحیت را بعنوان دین رسمی می شناسد و به پیامبران آن ایمان دارد. اما اهل کتاب اسلام و پیامبران آنرا قبول ندارند و آنرا بعنوان دین رسمی نمی پذیرند. به هر حال اسلام به این ویژگی و خصوصیات بارزی که دارد در راهکار های نوین و نوع دوستی به پیروان مسلمان خود امر می کند در برخورد با غیر مسلمان روش بهتر را در پیش گیرد. اسلام بهترین خریدار صلح و دمکراسی در دنیا بوده است, و این کارنامه های موفق را در طول تاریخ پیامبر (ص) و اصحاب کرام می توانیم مشاهده کنیم . با مطالعه به آیات و سنت پیامبر ص به این نتیجه می رسیم که اسلام آغازگر جنگ نبوده چرا که خداوند کریم در اثنای جنگ به پیامبرش دستور می دهدکه: ( اگر یکی از مشرکان از شما طلب امان خواست به وی امان دهید تا کلام خداوند را بشنود سپس آنرا به محل امن برسان). سوره توبه آیه6 وهمچنان هیچگاه در مکتب قرآن عدالت دادخواهی خصوصی نبوده بلکه اجرای عدالت برای تمام انسان ها بطوری مساوی لازم و ضروری می داند:(ان الله یامرباالعدل والاحسان) و اما امروز در جوامع امروزی یا در حکومت های اسلامی می بینیم ظلم استبداد و نا عدالتی بیداد می کند. پس این مشکل اسلام نیست, مشکل زمامداران و متولیان است قانون اسلام را به شکل درست تطبیق نمی کنند. و دمکراسی های عاریتی غرب را که با اصول و و اساسات جوامع ما در تضاد است بالای مردم ما تحمیل می کنند. پس بیایم روی این موضوع  فکر کنیم که اسلام یک دین الهی است که واضع آن خداوند(ج) است ولی دمکراسی یک اصطلاح حکومت داری است که از طرف مردم نسبت داده شده است, اسلام در خود آزادی دمکراسی های دارد که خود دمکراسی آنرا ندارد. پس چگونه گفته می توانیم که دمکراسی با اسلام ارتباط دارد؟ اما گفته می توانیم که دمکراسی با آزادی های که اسلام پیشنهاد کرده ارتباط دارد که دمکراسی خود جنبه مثبت و منفی دارد که از جنبه های مثبت آن میتوان استفاده کرد و از جنبه های منفی آن میتوان خود داری کرد.  دموکراسی امروز غرب , دموکراسی است که زنا را مباح می داند, و برهنه شدن دختران را در ساحل و به شکل یک حیوان زندگی کردن را جز آزادی خود می داند. پس ما خواستیم روی همین موضوع که عنوان آنرا اسلام و دمکراسی تشکیل می دهد در چند مبحث کوتاه مورد برسی قرار دهیم و همچنان آشنائی با مفاهیم این موضوع که در نتيجه همه آنچه را كه تصور مي كنيم داراي ارزش فرهنگي است كه به اسلام مي افزايم بدون اينكه در مورد رابطه آن با اسلام ويا درجه ارتباط آن با اسلام يا آنچه اسلام را از آن جدا مي سازد تحقيق كنيم . وبخاطر روشن شدن هر چه بیشتر این موضوعات, خواستیم که  اين موضوعات را ما در طي چند مبحث کوتاه به فضل وياري خداوند (جل جلا له) توضیح دهیم.