دولت و وظیفه دولت
سال
: 2020.12.06ګروه ها
: حقوق و علوم سیاسیقیمت
: 500تعداد صفات
: 90کد فایل
: 753مقطع
: لیسانس
مقدمه: دولت چيست و وظيفه آن چه ميباشد؟ اين پرسش يکي از ساده ترين و در عين حال مبهم ترين پرسش ما است که در مبحث سياست طرح ميشود. پاسخ آن نيز ميتواند با همان اندازه مبهم باشد يا ساده انديشانه باشد استدلال اصلي اين مونوگراف حاضر اينست که فهم مقوله دولت را که در انديشه سياسي و سياست در قرن هاي نوزدهم و بيستم است بيان نمايند. حتي آن دسته از مکتب هاي فکري که مانند مارکسيسم و آنارشيسم که سخت به دولت تاخته اند، بازهم در بارة اهميت و معناي آن عميقاً به تأمل و فکر پرداخته اند در واقع بايد گفت که امروز علماي سياسي و اغلب نظريه پردازان که ديد گاه هاي مختلف پيرامون دولت دارند، در پي کشف مقولة دولت هستند. و اين بدين معنا نيست که پيش از اين مفهوم دولت به کنار نهاده شده بود، بلکه بايد گفت که به دلايل چندي مفهوم دولت در محافل علمي کشورهاي انگليسي زبان در طي قرن بيستم متروک مانده بود. شگفت آنکه کاهش علاقه به مفهوم دولت همزمان با افزايش چشمگير نقش و کار کرد علمي دولت صورت گرفته است. البته بايد تأئيد کرد که در فرانسه، آلمان و ايتاليا مفهوم دولت همچنان در بحث و توجه بوده است. اما در انگلستان و يالات متحده آمريکا محافل علمي کلاً علاقه اي به بحث مورد دولت نشان نداده اند. دلايل اين امر پيچيده و اغلب تاريخي هستند.به دلايل چندي بايد در خصوص دولت به دقت انديشيد. از نظر عملي مشکل بتوان زندگي را بدون دولت تصور کرد. وجود دولت نه تنها مبين وجود مجموعه اي از نهاد ها است بلکه حاکي از وجود نگرش ها در شيوه هاي اعمال و رفتار است که مختصراً مدنيت خوانده شده و به حق جزئي از تمدن به شمار مي آيند. البته نظريات مختلف در مورد دولت و وجود داشت به ضرورت وجود دولت شک و ترديد کرده اند، انديشه هاي در خصوص جامعه بي دولت عرضه داشته اند، ليکن در سطح امور روزمره دولت به صورت ظريفي در قسمت عمده زنده گي ما نفوذ و رخنه کرده. که زندگي ما در درون چهار چوب دولت آغاز و پايان ميابد. بدينسان دولت علاوه بر آنکه مفهومي پيچيده است واقعيت روزمزه است که نمي توان ناديده گرفت. پيش از آنکه در بارة رابطه خود با دولت بينديشيم بايد در خصوص نظرية دولت قدري آگاهي بدست آوريم. دلايل ديگر اينکه دولت نه تنها نهادي منفعل و بي طرف است. که بتوان عمل آنرا ناديده گرفت و نه حامل تصادف صرف و ساده است. دولت داراي برخي خصوصيات قديمي و سنتي است که به تدريج در طي زمان رشد کرده اند. با اين حال فهم کامل شکل و ساخت دولت عمدتاً نيازمند درک نظريه هاي حقوقي و سياسي مندرج در آن خصوصيات است. اما در موارد ديگر خود نظريه موجب پيدايش نهادهاي خاص شده است. از آنجائيکه نظريه هاي دولت اغلب هم شکل آن وهم نگرشهاي ما در باره آن را تعين ميکنند، بنابر اين فهم نظريه هاي اساسي دولت بايد بخشي از هرگونه آموزش سياسي را تشکيل دهد. دلايل ديگر اينکه پيچيده گي و ابهام قابل ملاحظه اي در پيرامون انديشة دولت و بويژه در ارتباط آن با مفاهيم ديگر مانند جامعه، جماعت، ملت حکومت، سلطنت، حاکميت و جز آن وجود دارد. اغلب اين مفاهيم با مفهوم دولت خلط ميشوند. اين خلط مفاهيم خود اغلب نتيجه عدم توجه به کاربردهاي گوناگون مفاهيم مذکور درحوزه هاي نظري مختلف است .آشناي با برخي از اين اشکالات مشکلات را آسان خواهد کرد . چنانچه مفهوم دولت به مثابه کارگزار ان انسان يادگارگذاشته است . درين رابطه ارسطوگفت: «دولت به خاطر زيستن به وجود مي آيد و به خاطر خوب زيستن ادامه ميابد» ازنظر برخي از علما و متفکران دولت بايد درست رفتاري را بي وقفه پرورش دهد، زندگي اخلاقي مردم را اصلاح و کنترل کند و آب و خاک را براي انسان قابل زيست وراحت گرداند.از اين نظر دولت يک ارگان مفيد درجامعه تلقي ميشود .
فهرست
مقدمه 1
بخش اول 3
کليات درباب اصطلاح دولت . 3
مبحث اول 9
ريشه واژة دولت 9
مبحث دوم 12
مفهوم دولت وتعريف آن 12
مبحث سوم 19
نظريات در مورد پيدايش دولت 19
1- نظريه الهيون: 20
2- نظريه فطري بودن دولت: 23
3- نظريه تکامل دولت: 24
4- نظريه قرار داد اجتماعي در منشأ دولت: 25
5- نظريه غلبه: 27
6- نظريه اقتصادي منشأ دولت: 28
7- تعدد عوامل در منشأ دولت: 28
8- نظريه ژنتيک (نظريه پدر سالاري و مادر سالاري): 29
مبحث چهارم 35
ضرورت دولت در اجتماع: 35
مبحث پنجم 37
عناصر تشکيل دهندة دولت: 37
بخش دوم 44
- وظايف دولت 44
مبحث اول) نظريات مکاتب سياسي راجع به وظايف دولت: 44
1- دموکراسي: 44
2- ليبراليسم: 45
3- کمونيسم: 46
4- آنارشيسم: 47
5- مارکيسم: 47
مبحث دوم: 49
انواع صلاحيت هاي دولت: 49
1- صلاحيت و اختيارات مربوط به عملکرد قدرت هاي عمومي: 49
مبحث سوم: 52
وظايف سياسي دولت 52
مبحث چهارم: 62
وظايف اجتماعي دولت 62
الف- وظايف خاص دولت در امور اجتماعی: 62
ب- وظايف خاص دولت در امور رفاهی: 63
مبحث پنجم: 70
مفهوم اقتصادي دولت: 70
1- نظريه هاي اقتصادي در مورد نقش دولت:- 70
2- کالا هاي عمومي:- 71
3- آدم اسميت:- 71
4- ديويد ريکاردو:- 72
5- هدف هاي اقتصادي دولت:- 73
6- فرصت هاي اقتصادي 80
نتيجه گيري 81
فهرست مأخذ
ماخذ و منابع
1. آشوري، داريوش. دانشنامة سياسي. تهران: انتشارات مرواريد، 1373.
2. آليتر ديويد سون، استفان کاستلز. مهاجرت و شهروندي. ترجمه فرامرزي تقي. تهران: انتشارات، پژوهشکدة، مطالعات راهبردي، 1382.
3. آمارتياسن. توسعه يعني آزادي. ترجمه محمد سعيد نوري نائيني ،تهران: انتشارات، ني، 1383.
4. ابو الحمد، عبدالحميد. مباني سياسيت.جلد نخست، تهران: انتشارات توس.
5. اصفر افتخاري. جهاني شدن .تهران: انتشارات، پژوهشکدة مطالعات راهبردي، 1380.
6. اقبال، فرشيد. مکتب هاي سياسي. تهران: انتشارات، سبکباران، 1382.
7. بابائي، غلام رضا علي. فرهنگ سياسي. تهران: انتشارات آشيان، 1382.
8. بارز، داکتر عابدين. فرهنگ علوم سياسي. کابل: انتشارات، ميوند، 1385.
9. بخشابشي اردستاني، دکتر احمد. اصول علم سياست. تهران: انتشارات، آواي نور، 1376.
10. پيچي صلاحي، دکتر ملک. انديشه هاي سياسي غرب در قرن بيستم. تهران: انتشارات قوس، 1381.
11. جان اي، رويمر، برابري فرصت، ترجمه محمد خضري ،تهران: انتشارات پژوهشکدة مطالعات راهبردي، 1381.
12. جمشيد پژويان. اقتصاد بخش عمومي، هزينه دولت .اصفهان: انتشارات جنگل، 1383.
13. شريعت پناهي، دکترسيد ابوالفض قاضي. حقوق اساسي و نهادهاي سياسي. تهران: انتشارات ميزان، 1383
14. عالم، عبدالرحمن. بنيادهاي علم سياست. تهران: انتشارات ني ، 1383.
15. فرهيخته، دکتر شمس الدين. فرهنگ فرهيخته. تهران: انتشارات زرين؛ 1377.
16. ليدمان، سئون اريک. تاريخ عقايد سياسي. ترجمه سعيد مقدم.تهران: انتشارات اختران، 1381.
17. مدني، دکتر سيد جلال الدين. کليات حقوق اساسي. تهران: انتشارات پايدار، 1386.
18. موتمني، دکترمنوچهر. حقوق اساسي .تهران: انتشا رات ميزان، 1382.
19. ويننت، اندرو. نظريه هاي دولت. ترجمة دکتر حسن بشيريه،تهران: انتشارات ني، 1376)