مقدمه:  سپاس و ستايش تنها سزاوار خدايي است كه توانا و دانا است ، او را ميستايم و از او ياري ميطلبيم، سلام بر روان پاك محمد و آل و اصحاب و پيروان او باد. استحكام بنيان خانواده و برقراري رابطه صميمانه بين اعضاءخانواده در قوانين اسلام، برجسته گي خاصي دارد. از باب نمونه درهيچ جاي قرآن و اخبار منقول از ائمه وپشوايان دين(رح) ديده نميشود كه طلاق را حال عادي و معمولي به عنوان يك امر نيكو به شمار آورده باشد بلكه آن را به عنوان «ابعض الحلال» يا منفورترين حلالها معرفي نموده است يعني به عنوان يك داروي مؤثر، تنها هنگامي كه آتش اختلاف شعله ور گردد و آفت اختلاف ريشه دار و بنيان كن غيرقابل علاج، در پيكره خانواده ها بروز كند كه جز انحلال خانواده چارة ندارد معرفي نموده كه فقط در مقام ضرورت، مورد استفاده قرار ميگيرد و اين، به اين معني است كه وصلت و پيوند و تشكيل خانواده يك عمل طبيعي مشروع در اسلام معرفي شده و جدائي و طلاق يك امر مبغوض. واز اينجاست كه تشكيل خانواده را بسيار سهل و آسان قرارداده و در مقابل، طلاق را مشكل و براي تحقق آن شرايطي سخت مقرر كرده است. مثلاً طلاق بايد درحضور دو شاهد عادل انجام بگيرد و نيز اجراي طلاق در اثناي عادت ماهانه زن نبايد صورت بگيرد و ساير شرايط جالب و ابتكاري اسلام . انحلال خانواده و جدائي كه آخرين چاره اختلاف هاي عميق زن و شوهرها در موارد ضروري ميباشد. مسأله «طلاق» و پاشيدگي كانون خانواده ها، در واقع يك فاجعة بزرگ خانواده گي به شمار ميرود و بيش از همه، فرزندان و بچه هاي معصوم، بلا تكليف و پژمرده و دل شكسته و محروم باقي ميمانند و خسران ميبينند و در اين حقيقت نيز شكي نيست كه طلاق در مواقع ضروري كه اصطلاح هنگامي كه كارد به استخوان رسيد و سازش و توافق و الفت هرگز مابين زن و شوهري برقرار نگرديد، امري لازم به شمار ميرود و تنها مرهم درد عدم سازش ها و اختلافات و مشكلات ناشي از آن ميباشد. تذكر اين نكته لازم است كه مطالعه اين گونه موضوعات، نبايد تنها منحصر به وقتي باشد كه اختلاف هاي بنيان كن خانواده گي پيش آمده و خانواده ها در آستانه انحلال و طلاق قرارگرفته باشند، بلكه لازم است هر فرد خانواده براي جلوگيري از فاجعه انحلال خانواده به فكر تقويت آن باشد و يكي از راههاي تقويت، داشتن اطلاعات وافي و كافي در خصوص ريشه هاي اختلاف و نظر اسلام و توصيه هاي او در اين باره است. موضوعات كه در اين مجموعه گردآوري شده، فصل اول طلاق و تعريف آن، فصل دوم عوامل طلاق، فصل سوم شرايط طلاق، اركان و اقسام آن و در فصل چهارم طلاق در مقابل عوض (خلع) ميباشد. بسيار بجا و موزون است كه از همكاري دوستانه و قابل قدري پوهندوي استاد عبدالاحد «مسلم» كه با رهنمائي دلسوزانه و مدبرانه بنده را در اين راستا همكاري بي شايبه  نموده اند،‌تشكر نموده و از خداوند متعال برايشان مؤفقيت هاي مزيد خواهانم. بدون ترديد اين مجموعه عاري از نقض نيست و از خواننده گان انتظار دارم كه نقايص آن را با ديده اغماض بنگرند و گرد آورنده را از نظرها و انتقادهاي خويـــش آگاه كنند. تا به ياري خداوند در كارهاي بعدي نسبت به ارج نظرها و رفع عيوب اقدام كنم.