مقدمه:  آدمی زادگان ازروزگار پیشین برای بقای خویش با طبیعـــت در نبرد بوده و از همه نیروهای خود در راه پایداری و کسب آسود گی کار گرفته اند. بشر برای رام کردن قوای سـر کش طبیعــت در خورد ساختن دشواری های زندگی از همان سر آغاز فــرزندان آدم را گردهم جمع نمود. افراد بشر بفرمان نیازمندی طبیعـــی و به کمک عقل خود در یافت که ادامه حیـات به تنهایی بس مشکل و حتـــی ناممکن است. احساس و تسلیم شدن به این امر که انسان فطرتاً برای زیستن در اجتماع آفریده شده. همانطوریکه از روز تولـد ش به پرورش و  پرستاری مادرو پدر و نزدیکان خود محتاج بوده نظم بزرگـی نیز برای زنده مـانــد از شر دیگــــران ضرورت متقابله را دارد. روابط و همبستگی افـــراد توام بانوع دوستی اساسات اجتماع افراد را پی ریزی نمود. اجتماع بشر بحیث یک پدیده معقـــول و سازگا ر با خلقت تامین زندگی مادرمعنوی اش را میسـر ساخت و افراد د ر پناه جامعه از خطرات حیات تنهایی رهایی یافت. جلب منفعت و دفع ضررها همـــانطوریکه علایق روابط ذات البینی افــــراد را پرورش می داد احیانـاً باعث دستبرد بدارایی یکدیگـــــران میگردید. تــاریخ و جامعه شناسی بیانگر این واقیعت است که تصور و تکامل جماعات انسانی در پــرتو رهنونی های عـــــامه از برکت قانون امکان پذیرگردیده چه هر جـــایکه پای اجتماع درمیان آمده در آنجا قانون که حامی حقوق باشد وجود داشته که ا جتماعات را از همان حالت خود مختاری مطلق بعلت نظام و استقرار رهنمون شده است. اگــــر د ر اجتماعات بشری قــواعد لازم الاجرای وجود نمیداشت و هـر کس بوسایـل شخصی احقاق حق می نمود در آنصورت جنگ و دشمنی میان اجتماع در گرفته و افراد بشر را به طرف فناء و زوال سوق میداد. لذا گفته می توانیم که جوامع و ملـل بهر شکلی که باشد از حالت بسیار ابتدائی و بسیط تامرحله کمال و مترقی و پیشرفته در تنظیم روابط مختلف محیطی و اجتماعی به نظم و قـانون نیاز مندی طبیعــــی دارند. هیچ قوم و ملتی ولو در میان جنگل هم باشند نمی توانند که بدون نظم و قانون امرار حیات نمایند. واضح و مبرهن است وقتی که دانش آموزان حقوق به مبادی حقوق با قانون     آغـــــا ز می نمایند شاید این سوال در ذهن شان خطــور نماید که هدف از تدریس مبادی حقـــــوق چیست؟  در جواب میتوان گفت طوریکه از نام این مضمون دانسته میشود تدریس مبـادی حقوق فقط مقدمه بـرای سایر رشته های حقـــوق و آماده ساختن ذهن دانش آموز حقــــوق است از طریق فراگرفتن مبادی و اساسات کلیه و علمی اولی و فهم اساسات عامه قـانون که ناگزیر جهت بحث مفصل پیرامون سایر رشته های مختلف حقوق و قانون نمی توانیم از آن استغنا حاصل نماییم. تا توانسته باشیم اساسات و مبادی عامه را چــراغ راه خــــود ساخته و با فهم دقیق و علمی موضوعات  و شعب مختلفه حقوق و قانون را در سالهـــای آینده مفصلاً برسی نماییم. بنــــاً گفته میتوانیم که فراگـرفتن مبادی حقـوق و قـــانون بحیث یک مقدمه برای سایـر رشته های حقوق و قانون بوده و ذهن محصل حقوق را آماده به فراگرفتن حقوق وقـانون نموده. معاون و مددگار شان در آموختن سایـر شعب حقوق و قانون خواهد بود. از جانب دیگر قانون و حقوق دارای اصطلاحات علمی دقیقی مانند سایـر رشته هـای از علوم بوده بدان جهت بدیهی است تا مبادی حقوق و قانون جهت فهم اصطلاحات فـنی و دقیق آن تا ممیز سایر رشته های عـــــلوم گردد. در اول مــرحله فهمیده شود تا در سیتــم مطالعه حقــــوق مشکلی را در آینده ایجاد ننماید. بعد از این تذکر مختصر بحث خــــود را روی مـوضوحــــات مربوط مبادی حقـــوق تحت قسمت ها، فصول و بخش های مختلفی دنبال مینماییم.