مقدمه: به قول فيلسوف معروف ،دانشمند و ايثارگر يونان باستان ارسطو انسان موجودي است سياسي و اجتماعي طبع. با اين ويژگي قادر نيست كه بدون كه روابط با همنوعان خود بشكل منزوي عرصهاي مختلفهاي حيات را به جلو برد و نيازهاي خود را تاءمين نمايد.همين كه نفوس افراد بشر در سرزمينهاي مشخص فزوني يافت منجر به تشكيل قبايل ،طوايف و جوامع بزرگ گرديد در نهايت امر سازمان سياسي را بشكل دولت شهرها مثل دولت شهرها در يونان و روم و سرزمينهاي ديگر تشكيل دادند ،دولتهاي مدرن امروزي شكل سازمان يافتهاي آن ميباشد. دولت به هر گروهي از افراد انساني اطلاق ميشود كه در سرزمين معين سكونت داشته و تابع يك قدرت سياسي عالي ميباشد، تشكيل دولت مستلزم سه عامل جمعيت ،سرزمين و قدرت عالي (برتر) است.از هنگام پيدايش دولتهاي كلاسيك تا به دولتهاي مدرن امروزي ،اين نهادهاي سياسي جهت تامين و ارايهاي خدمات عمومي بر شهروندان كه حكم بر آنها مي راند باهمديگر روابط ايجاد نمودند ، به ويژه درين قرون اخير كه جهان ما به دهكدهاي تبديل شده و پيشرفتها وانكشافات ديپلومتيك و ديپلومسي ،تكنولوژيك ،اقتصادي ،تاءسيس و تشكيل سازمانهاي بين المللي به ويژه سازمان ملل متحد( اين مركز تمثيل ديپلومسي جهاني) بيش از قبل به اهميت ماهيت واژه هاي روابط ، روابط بين الملل ،حقوق بين الملل ، حقوق ديپلومتيك و نهادهاي سفارتخانه ووزارت امور خارجه (دستگاه ديپلومسي) افزوده. سياست خارجي يك استراتيژي يا يك رشته اعمال از قبل طرح ريزي شده توسط تصميم گيرندگان حكومتي كه مرام آنها دست يابي به اهداف معين در چهارچوب منافع ملي ودر محيط بين المللي است. در واقع سياست خارجي وسيلهاي است ناب براي تامين منافع ملي از بعد منافع ملي و سياست خارجي و اهداف خارجي سياست دولت وزارت امور خارجه نهادهاي متعلق به آن در اهميت برابر با ديگر وزارتخانهاي يك حكومت  قرار دارد.واژه منافع ملي نخستين بار در قاره اروپا مطرح شد و از آنجا به ديگر نقاط جهان راه يافت اين مفهوم به صورت رسمي در قرون 16و17مترادف با اراده شاهانه و منافع خانواده سلطنتي به كار گرفته شد. بعد از انقلاب ملي امريكا در 1776 و فرانسه در 1789وارد ادبيات سياسي شد. . بديهي است كه پيدايش اين واژه در كشورهاي اين قاره مرتبط با تحولاتي است كه ابتداء در اين منطقه از جهان آغاز شده است و ربطي به ويژگي قومي يا منطقاي آنجا ندارد بلكه تنها به زمينهاي تاريخي اين بخش از دنيا مرتبط است.به گفته لرد پالمرد ستون نخست وزير نامور بريتانيا در 1865م " ما متحد ابدي نداريم ،بلكه منافع ملي براي ما امر ابديي ووظيفه ما پيروي از آن است." اهميت منافع ملي را بايد درين مطلب دريافت بناءٌ هر چند ابهاميكه در مفهوم منافع ملي همانند ديگر واژگان علوم سياسي و اجتماعي وجود دارد در كل منافع ملي را اين گونه تعريف مينمايم ،منافع ملي عبارت از هدفهاي عام و دايمي هستند كه يك ملت براي رسيدن به آنها تلاش مي نمايند.منافع ملي براي اولين بار توسط چارلز بيد وارد متون تخصصي روابط بين الملل گرديد.از يك سو نظر به عشق كه به ميهن عزيزم افغانستان و ملت مظلومم دارم و نقش بنيادين كه منافع ملي در روابط بين الملل دارد و از سويي ديگر با بروز توفانهاي تحميلي سياسي نافرجام در طول سه دههاي اخير وحدت ملي كشور از هم پاشيد ،با تاسف خيليها عميق جو سياسي بگونهاي شد كه همه احزاب و گروها به جاي فكر و تلاش در جهت تامين منافع ملي خويش منافع ملي را فداي منافع قومي ،حزبي و گروهي خود نموده و حال ما وارث افغانستان هستيم كه با هزاران چالش ويرانگر دست و پا ميزنيم. حتي اين اصطلاح پراهميت و مفيد را در مباحث سياسي از طريق رسانه ها از زبان سياستمداران مان نميشنويم گويا كه همچون ارزش نهايت مقدس در قرن بيست ويك وجودندارد. به منظور احيا ،اجراء و تنوير مجدد آن به كمك رب العزت"ج" بود كه تا تحقيق و تدوين پايانامه دوراي ليسانس خويش را به رهنمايي هاي دلسوزانه استاد بزرگوارم پوهندوي سكندر "سپهر" روي منافع ملي كه شامل سه فصل ،فصل اول در مورد دولت واشكال آن ،فصل دوم در مورد سياست خارجي و اهداف خارجي و فصل سوم در مورد منافع ملي ميباشد به پايه اكمال برسانم.